آیا چادر ریشه ى دینى و قرآنى دارد؟
سوال : آیا چادر ریشه ى دینى و قرآنى دارد؟ حسین مهدى زاده
جواب : کلمه ى چادر واژه اى است پهلوى که به دو صورت «چادُر و چادَر»[1] به کار رفته و مترادف آن در زبان عربى، «جلباب»[2] و در زبان انگلیسى« [3] WRAPPER»است.
چادر باوقارترین و بارزترین نمود عینى پوشش زن مسلمان است که سراسر بدن او را مى پوشاند. این حجاب برتر ریشه در قرآن هم دارد. خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است:
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً)[4]; اى پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود بپوشانند، که این کار براى آنها بهتر است، تا به عفت و حریت شناخته شوند و از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند; و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
«جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در کتاب هاى لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششى گسترده است که زن خود را در آن مى پیچد.[5] علامه طباطبایى در کتاب المیزان در ذیل همین آیه ى شریفه، جلباب را لباسى مى داند که زن با آن تمام بدن خود را مى پوشاند.[6] قبل از بررسى معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانى چه نوع پوششى است و عناصر و مؤلفه هاى اصلى تشکیل دهنده ى آن چیست؟ با اندک تأملى مى توان گفت: چادر داراى دو مؤلفه ى اصلى ذیل است:
1. اندازه ى چادر: پوششى وسیع است که از بالاى سر تا پایین پاى زن را مى پوشاند.
2. کارکرد چادر: پوششى جلوباز که از بالاى سر، روى لباس هاى دیگر پوشیده مى شود و به نحو خاصى کنترل و جمع و جور مى گردد.
حال باید بررسى نمود آیا جلباب قرآنى که در بعضى تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است،[7] دو عنصر مذکور را دارد یا نه؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان براى جلباب اثبات نمود، مى توان ادعا کرد که جلباب قرآنى همانند چادرهاى رایج فعلى است و گرنه نمى توان چنین ادعایى کرد; از این رو، به بررسى دو مؤلفه ى اندازه و کارکرد جلباب مى پردازیم:
الف) اندازه ى جلباب: تقریباً همه ى کتاب هاى لغت در این که جلباب پوششى وسیع است اتفاق نظر دارند، ولى دیدگاه هاى کتاب هاى لغت و تفسیر درباره ى اندازه ى دقیق جلباب متفاوت است. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه ى جلباب، به سه دیدگاه مى توان اشاره کرد:
دیدگاه اول: از کتاب هاى لغوى و تفسیرى استفاده مى گردد که جلباب پوششى فراگیر بوده که از بالاى سر تا پایین پا را مى پوشانده است.[8]
دیدگاه دوم: جلباب پوششى بزرگ تر از خمار (مقنعه) بوده که کم تر از مقدار ردا، یعنى تقریباً تا زانوها را مى پوشانده است. این دیدگاه از بعضى از کتاب هاى لغت، مثل مصباح المنیر فیومى استفاده مى شود.
دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است; پوششى که فقط سر و سینه ها را مى پوشاند. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانى به دست مى آید.
شواهد مختلفى وجود دارد که صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت مى کند که بعضى از آنها عبارت اند از:
شاهد اول: درباره ى پوشش حضرت فاطمه ى زهرا(علیها السلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براى دفاع از فدک این گونه نقل شده است:
لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها.[9]
یعنى فاطمه ى زهرا(علیها السلام) خمار و مقنعه ى خویش را بر سر و جلباب، یعنى پوششى که شامل و دربر گیرنده ى تمام آن وجود مبارک بود، بر تن کردند.
از نحوه ى پوشش حضرت در قضیه ى مذکور دو نکته استفاده مى شود:
نکته ى اول: پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنى مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است; بر این اساس، نظر طرف داران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانى در مفردات که جلباب را به خمار معنا کرده است، مخدوش مى گردد.
نکته ى دوم: از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنى استفاده مى شود که جلباب، پوششى سرتاسرى بوده که تمام آن وجود مبارک، از سر تا قدم ها را فرا مى گرفته است; بنابراین، نظر طرف داران دیدگاه دوم; که قایل بودند جلباب تقریباً تا زانوها را مى پوشانده است، مخدوش مى گردد.
شاهد دوم: از کتاب هاى لغوى، مثل مصباح المنیر فیومى که گفته اند: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار; جلباب پوششى گسترده تر از خمار است»، تباین و مستقل بودن خمار و جلباب به خوبى استفاده مى شود.
شاهد سوم: احادیثى هم چون حدیث نبوى «و لغیر ذى محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار»[10] که از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است.
شاهد چهارم: زمخشرى و آلوسى از ابن عباس، صحابى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و شاگرد امام على(علیه السلام) نقل کرده اند که جلباب پوششى بوده که از بالا تا پایین بدن را مى پوشانده است;[11] که با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات مى شود.
حاصل این که جلباب قرآنى از نظر اندازه همانند چادرهاى زمان حاضر از بالاى سر تا پایین پا را مى پوشانده است. اگر چه ممکن است که از نظر شکلى غیر از چادر فعلى بوده است.
ب) کارکرد جلباب: براى فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوششى آن، لازم است معناى «ادناء» در آیه ى (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ) معلوم شود. آلوسى از ابن عباس و قتاده و زمخشرى از ابن سیرین نقل کرده اند که مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالاى ابرو و گردن و جمع و جور کردن و قرار دادن گوشه هاى جمع شده ى آن در بالاى بینى است،[12] که معمولا بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم چنین مى کنند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم مى شود که جلباب همانند چادرهاى فعلى، پوششى جلوباز بوده است که واژه ى «یدنین» در آیه ى شریفه نیز مؤید این مدعاست; بنابراین، از نظر کارکرد و کیفیت پوشش نیز جلباب قرآنى، شبیه چادرهاى امروزى بوده است.
به رغم این که بحث بر سر الفاظ و نام گذارى نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقى از پوشش، شبیه چادرهاى فعلى، در صدر اسلام موجود بوده است، خوش بختانه در کتاب هاى واژه هاى قرآنى و کتاب هایى که درباره ى جلباب بحث نموده اند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبى است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراک مؤلفه ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنى معناى چادر را فهمیده اند.[13]
حاصل این که، با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قرآنى با چادر، از نظر اندازه و کارکرد، مى توان ادعا کرد که چادر ارتباط وثیقى با دین اسلام و قرآن دارد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. لغت نامه ى دهخدا و فرهنگ معین.
[2]. خلیل احمد فراهیدى، کتاب العین، ج 1، ص 302.
[3]. دکتر آریان پور، فرهنگ انگلیسى به فارسى.
[4]. سوره ى احزاب، آیه ى 59.
[5]. الملحفة: بالکسر، هى الملائة التى تلتحف بها المرأة (واللحاف) کل ثوب یتغطى به: ر.ک: فیومى، المصباح المنیر، ریشه ى لحف.
[6]. محمدحسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 346.
[7]. به طور مثال ر.ک: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361; میرزا محمد مشهدى، کنزالدقائق، ج 8، ص 226 و فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 4، ص 203، ذیل آیه ى 59 سوره ى احزاب، (آیه ى جلابیب).
[8]. به طور نمونه، ر.ک: شیخ طوسى، همان; بیضاوى، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل; علامه طباطبایى، تفسیر المیزان و شیخ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیه ى جلابیب; هم چنین از ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن کریم این دیدگاه استفاده مى شود که در ضمن بررسى اقوال سه گانه خواهد آمد. در کتاب الجدول فى اعراب القرآن و صرفه و بیانه، ذیل آیه ى 59 سوره ى احزاب (آیه ى جلابیب) آمده است: «جلابیب جمع جلباب اسم جامد للملاءة التى تشتمل بها المرأة قال المبرَّد: الجلباب ما یستر الکل مثل اللحفة»; هم چنین این دیدگاه از کلام ابن عربى در کتاب احکام القرآن در ذیل آیه ى جلباب نیز استفاده مى شود. علاوه بر کتب تفاسیر، از بعضى کتاب هایى که به طور مفصل درباره ى احکام زنان بحث کرده اند دیدگاه اوّل صریحاً استفاده مى شود; مثلا در کتاب المفصل فى احکام المرأة والبیت المسلم فى الشریعة الاسلامیة، ج 3، ص 3222 آمده است: انّه الملاءة التى تشتمل بها المرأة فتلبسها فوق ثیابها و تغطى بها جمیع بدنها من رأسها الى قدمها و الجلباب بهذا التعریف شبیه العَباءة».
[9]. طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 98.
[10]. طبرسى، مجمع البیان، ج7، ص155.
[11]. عن ابن عباس: الرداء الذى یستر من فوق الى اسفل. زمخشرى، تفسیر کشاف، و آلوسى، تفسیر روح المعانى، ذیل آیه ى جلباب (آیه ى 59 سوره ى احزاب).
[12]. عن ابن سیرین سألت عبیدة السلمانى عن ذلک (یدنین)، فقال: ان تضع رداءها فوق الحاجب ثم تدیره حتى تضعه على انفها. شبیه تعبیر مذکور عبارت هاى مختلفى در تفسیر آلوسى، ذیل آیه ى جلباب نقل شده است که نحوه ى کارکرد جلباب را بیان مى کند; مثلا از ابن عباس و قتاده این گونه نقل شده است. «تلوى الجلباب فوق الجبینین و تشده ثم تعطفه على الانف و ان ظهرت عینها لکن تستر الصدر و معظم الوجه».
[13]. ر.ک: لسان التنزیل، تألیف قرن 4 و 5، ص 103، به اهتمام مهدى محقق; تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 8، ص 191، ذیل آیه ى 59 سوره ى احزاب; میرزا ابوالحسن شعرانى، نثر طوبى، واژه ى جلباب; عبدالرحیم صفى پور، منتهى الارب فى لغة العرب، ج 1، ص 186، واژه ى جلب; ر. پ. آ: دزى، فرهنگ البسه ى مسلمانان، ص 117 و فیاض زنجانى، «رساله ى حجابیه»، مجله ى کیهان اندیشه، ش 60، خرداد و تیرماه، سال 1374، ص 112. و نسخه ى کهن تفسیر مفردات قرآن، ص190، قسمت مفردات، سوره ى احزاب